احمد رضا احمدی

منوی اصلی


نویسندگان


آرشیو موضوعی

گلچین اشعار شاعران ایران و جهان

گلچین جملات بزرگان

داستانهای کوتاه

زندگینامه نویسندگان و بزرگان

نامه های ماندگار

نثر معاصر

نثر کهن

ریشه ضرب المثلهای فارس

اطلاعـات ادبــی

لینک دوستان

سایت رسمی دکتر الهی قمشه ای

ادبیات ایران و جهان

پایه گردان چرخشی خورشیدی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان خرید کتاب صوتی و پی اچ دی ،ادبیات ایران و جهان و آدرس buybook.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آرشیو ماهانه


پیوند های روزانه


لوگوی ما

خرید کتاب صوتی و پی اچ دی ،ادبیات ایران و جهان


لوگوی دوستان


بر چسب ها




احمد رضا احمدی

دو شنبه 30 تير 1393

ما از کنجکاوی درباره‌ی ابر گذشته بودیم
ما فقط کنجکاو باران و صدای سنتور بودیم...
ما
نه عمق را دوست داشتیم
نه امید را
ما ساکنان خانه را
گُم
در صدای سنتور
دوست داشتیم... احمد رضا احمدی

 

 

شتاب مكن
كه ابر بر خانه ات ببارد 
و عشق 
در تكه ای نان گم شود 
هرگز نتوان 
آدمی را به خانه آورد 
آدمی در سقوط كلمات 
سقوط می كند 
و هنگام كه از زمین برخیزد 
كلمات نارس را 
به عابران تعارف می كند 
آدمی را توانایی 
عشق نیست 
در عشق می شكند و می میرد  احمد رضا احمدی

 

نشانی خانه خویش را گم كرده ایم
لطف بنفشه را می دانیم 
اما دیگر بنفشه را هم نگاه نمی كنیم 
ما نمی دانیم 
شاید در كنار بنفشه 
دشنه ای را به خاك سپرده باشند 
باید گریست 
باید خاموش و تار 
به پایان هفته خیره شد 
شاید باران 
ما 
من و تو 
چتر را در یك روز بارانی
در یك مغازه كه به تماشای
گلهای مصنوعی
رفته بودیم 
گم كردیم  احمد رضا احمدی

 

اگر نمي خواهي بر تيره بختي من گواهي دهي
خواهش دارم روبه روي من نمان، عبور كن،
كوچه را طي كن و در انتهاي كوچه محو شو،
همان گونه كه آدم هاي خوشبخت محو مي شوند... احمد رضا احمدی

 

زمانی 
با تكه ای نان سیر می شدم 
و با لبخندی 
به خانه می رفتم 
اتوبوس های انبوه از مسافر را 
دوست داشتم 
انتظار نداشتم 
كسی به من در آفتاب 
صندلی تعارف كند، 
در انتظار گل سرخی بودم احمد رضا احمدی

 

 

من بسیار گریسته ام 
هنگامی كه آسمان ابری است 
مرا نیت آن است 
كه از خانه بدون چتر بیرون باشم 
من بسیار زیسته ام 
اما اكنون مراد من است 
كه از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شكوفه های گیلاس بی هراس، 
بی محابا ببینم احمد رضا احمدی

 

آینه را به تنهایی دوست نداشتم
آینه را در آینه دوست داشتم
گفته بودند:
عمر آفتاب از مهتاب
بیشتر است
آفتاب را در خانه حبس کردم
در مهتاب
کنار باغچه‌ی انبوه از ریحان خفتم... احمد رضا احمدی

 

من از عکس انسان تیرباران شده شنیدم
که آنقدر وقت نیست تا گل را دلداری دهم.
در یک ثانیه برای خورشید لباس دوختم
در یک ثانیه آسمان آبی را به روی تخت خواباندم.
فرصت نبود تا در زخم خلیج‌های پوستم
گل‌های مذهبی بکارم.
فقط یک ثانیه فرصت بود
برای نگاهداری آن لحظه‌ی خوشبخت
که در میان خورشید و گل آفتابگردان
با نفس خویش داوری می‌کرد
فقط یک ثانیه فرصت بود
که آسمان نشسته بر انگشتان ژرف چمن را
وسعت دهم. احمد رضا احمدی

 

ما را به تاراج برند
بسیار بیداری بود
بسیار خواب بود
روزهای جمعه ابر داشتیم
اما نمی‌توانستیم
بیداری و خواب و ابر جمعه را
زندگی نام بگذاریم
پس خواب را انکار کردیم
پس بیداری را انکار کردیم
روزهای جمعه از خانه بیرون رفتیم
که ابر را نبینیم
چه حاصل
که عمر به پایان بود
و چای در غروب جمعه
روی میز سرد می‌شد.  احمد رضا احمدی

 

کبریت زدم 
تو برای این روشنایی محدود گریستی
سراپا در باد ایستادم من فقط یک نفرم
اما اکنون هزاران پرنده  را در باد به یغما میبرند
از مهتاب که به خانه بازگردم
آهنها زنگ خورده اند
شاعران نشانه ی  باد را گم کرده اند
زنبوران،عسل را فراموش کرده اند
افق بی  روشنایی در دستان تو نازنین جان می بازند
من گل سرخ بودم
که سراسر مهتاب را شکستم...احمد رضا احمدی

 

حقیقت دارد 
تو را دوست دارم 
در این باران 
می‌خواستم تو 
در انتهای خیابان نشسته 
باشی 
من عبور کنم 
سلام کنم 
لبخند تو را در باران 
می‌خواستم 
می‌خواهم 
تمام لغاتی را که می دانم برای تو 
به دریا بریزم 
دوباره متولد شوم 
دنیا را ببینم 
رنگ کاج را ندانم 
نامم را فراموش کنم 
دوباره در اینه نگاه کنم 
ندانم پیراهن دارم 
کلمات دیروز را 
امروز نگویم 
خانه را برای تو آماده کنم 
برای تو یک چمدان بخرم 
تو معنی سفر را از من بپرسی 
لغات تازه را از دریا صید کنم 
لغات را شستشو دهم 
آنقدر بمیرم 
تا زنده شوم احمد رضا احمدی

 

ابر نخستین ترانه ی معجزه را
بر لبهامان حك كرد
زبانمان را فراموش كردیم
كفش و لباسمان كهنه ماند
و ما
با بوسه 
درختان را
بهار كردیم.
ما در بدبختی ، سوء تفاهم بودیم
بادكنك ها
كه نفس های عشق مشتركمان
در آن حبس بود
به تیغك ها خورد و منفجر شد
قلبمان ایستاد
و ساعت های خفته ی زمین
به كار افتاد. احمد رضا احمدی

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: گلچین اشعار شاعران ایران و جهان، ،
:: برچسب‌ها: خرید کتاب آنلاین، خرید کتاب صوتی، خرید کتاب پی دی اف، خرید بهترین کتابها، خریدصد کتاب برتر ادبیات جهان، خرید صد کتاب از دید دکتر الهی قمشه ای، خرید کتاب اینترنتی، گلچین اشعار شاعران ایران و جهان،گلچین جملات بزرگان، داستانهای کوتاه، زندگینامه نویسندگان و بزرگان،دانلود شعر با صدای شاعران،نامه های ماندگار،نثرمعاصر،نثرکهن،ریشه ضرب المثلهای فارسی،دانلود تصنیف و ترانه، موسیقی سنتی،دانلودموسیقی بی کلام،دانلود دکلمه،اشعارموضوعی،گزیده بهترین اشعارفارسی،سطری ازکتاب،گزیده زیباترین جملات بزرگان،گزیده بهترین اشعار فارسی،معرفی کتابهای ادبی، اطلاعات ادبی،خلاصه کتاب،طنزادبی،مقالات ادبی، نقد ادبی،اشعارمذهبی،مناجات نامه،قالبهای شعر، مکتب های ادبی جهان،وصیت نامه بزرگان،منابع,

نوشته شده توسط فروغ در ساعت 4:6



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید
newtrade35@yahoo.com


مطالب پیشین

جایزه ادبی نوبل
نثر چیست؟
ادبیات عرفانی چیست؟
ادبیات شفاهی چیست؟
نقد ادبی چیست؟
متشکرم
اندوه
دوشس و جواهر فروش
زندگینامه الکساندر پوپ
زندگینامه آلبر کامو
کبر اکسیر کیست؟
زندگینامه افلاطون
زندگینامه پروین اعتصامی
زندگینامه ژاله اصفهانی
زندگینامه علی اشتری
زندگینامه جان اشتاین بک
زندگینامه فلورانس اسکاول شین
زندگینامه ارسطو
زندگینامه ارد بزرگ
امیر هوشنگ ابتهاج کیست؟




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by buybook
This Template By Theme-Designer.Com